برزخ جایست از جنس خیال

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

رِیـ

نمیدانم یک سال یا شاید دوسال از آخرین نوشته ی وبلاگم می گذرد و حال و حوصله ی چندانی ندارم که از آنچه در این مدت گذشت بگویم، البته مثل همیشه این سوال موقع نوشتن گریبانم را میگرد که برای چه که و برای چه می نویسی؟ و هر آن ممکن است که مته ی این سوال مغزم را سوراخ کند و مثل کوششهای نافرجام پیشینم بین نوشتن همه ی مطلب را پاک کنم و بیخیال نوشتن بشوم!
اما سعی میکنم که استقامت کنم و بنویسم!
پس فعلا سعی میکنم از بسیاری از حواشی بگذرم و بروم سراغ آنچه می خواستم در بابش بنویسم.

برزخ جایست از جنس خیال ...
ما را در سایت برزخ جایست از جنس خیال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barzzakha بازدید : 37 تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 ساعت: 13:28

برای که ...

- برای, کی مینویسی؟
+برای خودم!
- پس چرا مینویسی؟
+تا وقتی خودمو فراموش کردم، دوباره به یاد بیارم ...

برزخ جایست از جنس خیال ...
ما را در سایت برزخ جایست از جنس خیال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barzzakha بازدید : 45 تاريخ : دوشنبه 19 آذر 1397 ساعت: 11:59

بوس از تو و جان از من، بازار چنین خوش‌تر....

این مصرع از خاقانی به دلم نشست ...
میدونی اخه همیشه ما غمگینیم و با گله و شکایت مینویسیم از همه جا 
گاهی هم بگم یه چیزایی هست که به دل آدم میشینه ...
مثل بارونی که میباره و برکه میشه و نیلوفر میشه ...

برزخ جایست از جنس خیال ...
ما را در سایت برزخ جایست از جنس خیال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barzzakha بازدید : 134 تاريخ : دوشنبه 19 آذر 1397 ساعت: 11:59

ایستگاه

کاش گاهی زمان متوقف می شد ...
برزخ جایست از جنس خیال ...
ما را در سایت برزخ جایست از جنس خیال دنبال می کنید

برچسب : ایستگاه, نویسنده : barzzakha بازدید : 91 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1396 ساعت: 21:25

هوای گریه

هوای این روزها مرا آزار می دهند اما نه به شدت گذشتهامروز به دوستم میگفتمعاشقانه ترین شعر ها، غمگین ترین موسیقی ها، رمانتیک ترین فیلم ها و خلاصه هرچه که از این دست ماجرهاست!نمی تواند مرا به اندازه ی سردی اوایل پاییز منقلب کنداین هوا درون من یک حس بسیار ناخوشایندی ایجاد میکندنمی دانم چرا!؟یک حس تنهایی و انتظار فوق العاده زیادی!انگار یخ زده ام و منتظر کسی هست تا بیاید ...البته این روزها دیگر "ه برزخ جایست از جنس خیال ...ادامه مطلب
ما را در سایت برزخ جایست از جنس خیال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barzzakha بازدید : 93 تاريخ : جمعه 14 مهر 1396 ساعت: 13:33

کجاست آتش شوقت که در دل آویزد؟

ز جهان دل برکندم تا شوری پیدا کردم     تو سیه گیسو کردی چون مجنون صحرا گردمز تو نوشین لب باشد هم درمان و هم دردم دلم از خون چون مینا لبریز و من خاموشم     شب هجران جای می خوناب دل می نوشم  ز خیالت برخیزد بوی گل از آغوشم تو سیه چشم از چشمم تا دوری من بیمارمتو سیه گیسو هر شب در خواب و من بیدارم     تو لب میگون داری من اشک گلگون دارمز تو دل گر برگیرم از غم دیگر می میرم به خدا دور از رویت از جان برزخ جایست از جنس خیال ...ادامه مطلب
ما را در سایت برزخ جایست از جنس خیال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barzzakha بازدید : 58 تاريخ : دوشنبه 10 مهر 1396 ساعت: 10:36

من چرا ناراحت نباشم؟ چرا گریه نکنم؟ چرا خوم را مثل یک سنگ بدانم؟ چرا ...؟

میگفت 
دوست داشتنش یک حس چرت و بی فکر بود! برزخ جایست از جنس خیال ...
ما را در سایت برزخ جایست از جنس خیال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barzzakha بازدید : 63 تاريخ : دوشنبه 10 مهر 1396 ساعت: 10:36

از می لب هایش مست شو!

دوست دارم بنویسم
"من"!
و این کلمه را با دست های خودم خفه کنم!
و های های سر جنازه اش
گریه کنم!
آنقدر که از چشم های خون بیاید
و با رنگ آن سرخی لخته شده 
روی لبهای "من" یک لبخند بکشم
تا همه بدانند من موقع مرگش هم اخم کرد و خندید!
+ نوشته شده در  چهارشنبه پنجم مهر ۱۳۹۶ساعت 1:48  توسط برزخی  | 
برزخ جایست از جنس خیال ...
ما را در سایت برزخ جایست از جنس خیال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barzzakha بازدید : 62 تاريخ : دوشنبه 10 مهر 1396 ساعت: 10:36

از نالهٔ دل ما تا کی رمیده رفتن/ زین دردمند حرفی باید شنیده رفتن ...

تو طمع میکنی در داشتن؟ یا التماس میکنی به داشتن؟ یا بازی میکنی برای داشتن؟ یا به تماشای تقدیر می نشینی تا ... هر چه هست بدان که بی نصیبان در این روزگار کم نباشند و دهر ابایی ندارد تا تو را هم با رنگ بی نصیبی روانه ی بازار کند ...

+ نوشته شده در  چهارشنبه پنجم مهر ۱۳۹۶ساعت 19:54  توسط برزخی  | 
برزخ جایست از جنس خیال ...
ما را در سایت برزخ جایست از جنس خیال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barzzakha بازدید : 86 تاريخ : دوشنبه 10 مهر 1396 ساعت: 10:36

قبرستان

حس می کنم گم شده ام!مانند یک مرده که وسواس بسیار به خرج می دهد برای انتخاب قبرش، در میان قبرستان آرزو هایم قدم میزنم تا قبری زیبا برای آرزو هایم پیدا کنم!من آرزو هایم را میمریم!سالها قبل همیشه در این فکر بودم که چرا آرزو های من همیشه می میرند؟چرا همیشه باید غمی در انتهای وجودم مشغول کلنگ زدن و کندن قبر آرزو هایم باشد؟هرچه بزرگتر میشدم حس میکردم که انگار تنها این من نیستم که آرزو هایم مرده اند!انگا برزخ جایست از جنس خیال ...ادامه مطلب
ما را در سایت برزخ جایست از جنس خیال دنبال می کنید

برچسب : قبرستان, نویسنده : barzzakha بازدید : 61 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 23:16

آرشیو مطالب

پيوندهای روزانه

لینک دوستان

خبرنامه